Lustrous moon & venus & love
Lustrous moon & venus & love

God is one


نوروز 95

عید اومده.......بهـــاره........

دوباره رسیدن فصل بهار، دوباره نو شدن قول و قرار، دوباره محبت و آشتی کنون، خوش باشیم تو این دو روزه روزگار......

دوباره فصل شکفتن دله، دوباره کناره گذاشتن گِله، نکنه یه وقتی یادمون بره، که دیگه برنمیگرده این بهار.......

ساعت 5 صبح سی اُمین روز از آخرین ماه سال راهی تبریز شدیم.........آخ جووووووووووووون.......

ساعت 3 رسیدیم به شهرمون.....ناهار خونه دایی مامان بودیم......

خونه خودمون خیلی سرد بود........

روز یکشنبه یکم فروردین سال 95 ساعت 8 صبح سال تحویل شد......

من 7:59 چشامو باز کردم........بووووووووم سال تحویل شد......

رفتیم خونه دایی اینا .....همه بودن.....جمعشون جمع بود......اونیکی دایی با خانواده ش اومد اونجا.....بعد اومدن خونه ما.....

چققققققد با فرزانه سر اون جوک که اونایی که الان نت ندارن تو راهه.....

هستن حالا برگردن میگن ما آنتالیا بودیم ؛ شوخی کردم.....برگشت به مامانینا گفت بذارید شوخی کنه اونم اونجوری خوشه دیگه......یعنی تخریبم کرد خفــــن........

بهم عیدی داد.......خخخخخخ.......

روزهای دیگه هم به همین منوال گذشت......با این تفاوت که دوم فروردین آبجی اومد و از اون روز به بعد بیشتر خوش گذشت...

دوم ظهر رفتیم خونه عمه اینا.....عصر اونا اومدن خونه ما......آبجی یه نایلون پر از موارد بسته بندی شده بهم تحویل داد.......

رفتیم تو اتاق.....کادوی ناقابلشو دادم......اونم طبق معمول شرمنده م کرد و کادو داد......

عصر روزهای سوم، چهارم، پنجم، ششم، هفتم، هشتم، نهم، دهم، دوازدهم با آبجی بودم..

سه شنبه سوم: داستانو به امیر گفتم......همه چیو قبول کرد..... امروز برای اولین بار رفتم پیش آّبجی......

1ساعت بیشتر تو ماشین باهم بودیم...گفت که گواهینامه شو خیلی وقته گرفته.....

گفتم کی ؟؟ گفت آذر ماه....یعنی 4 مــــــــاه پیش.......پیاده شدنی گفت بیشعور....شال قرمز.....چادر گل گلی.......

در کل زهرمار،کوفت، بیخود، نیا، بیشعــــور..........

چهارشنبه چهارم: ناهار خونه قول ش بود.....عصر بچه ها رو بردم گردش.....

من، فاطمه، امیرمهدی، زهرا ،امیرعلی، حسین، علی اصغر، حمید.......

بعد از گشت و گذار رفتم پیش آبجی......... با آبجی رفتیم سمت اون باغ هایی که پارسال رفته بودیم....

زیاد حال نداد اون سمت.....اومدیم جلو درشون بودیم.....

پستونک گوگولی افتاد و گم شد....شیشه شیرشم موند تو ماشین ما.......

پنجشنبه پنجم: با آبجی رفتیم سمت جوانمرد....پیاده شدیم رفتیم کلی عکس گرفتیم....زنگ زدن که بیاید....رفتیم امیرم آوردیم یه نیم ساعت دیگه با هم بودیم.....

جمعه ششم: رفتیم کلی دور زدیم......امیر و داداش و خواهر و محدثه هم بودن....با امیر فوتبال بازی کردیم....وسطی.....ولی خیلی سرد بود زود برگشتیم........

شنبه هفتم: اونا اومدن خونمون.....حال آقا رو بپرسن......

مهمون خونه داداشش بودن و زود رفتن اونجا.....من تو اتاق گیر افتاده بودم......خخخخخ.....

چون دیر از اتاق رفتم بیرون تا فراش آبجی باهام قهر بود......

عین حضرت یوسف که وقتی پدرشو دید؛ دیر از اسب پیاده شد و باعث شد دیگه فرزند حضرت یوسف پیامبر نباشه ....

چون اونجا به پدرش یکم بی احترامی کرده بود......اینم با من یه روز قهر بود........

یکشنبه هشتم: رفتم پیشش.....تولدشو پیشاپیش تبریک گفتم........شاد بودم در کنارش.......

دوشنبه نهم: تولدش بود.....سفره حضرت ابوالفضل زن دایی بابا......

أصن یه وضعی بودا......قرار بود بیاد خونه ما........رفتیم در بسته شد......مهمون اومد.....قاطی پاطی ولی بازم خوب بود...حالی به حولی........

سه شنبه دهم : به صرف شام خونه زن داداش آبجی.....برام از کیک تولدش نگه داشته بود....

ساعت 10:30 باهاش خداحافظی کردم و به خدا سپردمش......رفتن شهرشون.......شب خیلی هوا داغون بود....

بررررررف گلوله گلوله می بارید.... خیلی نگران بودم.......بعد از خونه پسرعمه اینا رفتیم خونه دایی اینا.....

برا مادرا جشن گرفته بودن.......دو تا کیک خریده بودن....یکی برای زن دایی که پسر کوچیکش خریده بود.....

یکی هم برای دختردایی که پسرش خریده بود.....کلی شادی و خوشحالی.....

تا 4-5 صب بیدار بودم تا آبجی اس داد که 2:30 رسیدن خونشون خیالم راحت شد......

لیلا: تنهام نذار......سیز جدین دانیشیز.....ثوابی وار.......من نن دا فاطمه دانیشاجائیخ.....تلگرامدا رسوا إلیجائیخ سیزی.....

وااااای عروس عمه چقدررررر شوخی میکرد با منو آّبجی......

پنج شنبه دوازدهم :ساعت 12 از شهرمون زدیم بیرون....

تا 3-4 خونه پسردایی بودیم یعنی تبریز....البته اول واسه صرف ناهار رفتیم رستوران بعد از ناهار رفتیم منزلشون.......

تقریبا 4 اینا بود راهی تهران شدیم....راه کولاک بود.....برفففف....باروووون....سرررد....

 به صرف شام خونه عشقولم بودیم ....وارد که شدیم بابا گفت همش تقصیره این زینبه......

آبجی هم گفت میدونم دیگه.......ساعت 9 تا 11 اونجا بودیم......نماز و شام........

چقدرررر زحمت دادیم 15 نفر یهو چتر شدیم خونشون.....رو هم دیگه 7-8 تا بوسش کردم اون لحظه آخر.........

چقد زود تموم شد دیدار آخر......گوگولی.....برگشتنی خاله جان قابلمه مسی خرید......

12 از زنجان اومدیم بیرون.....ساعت 4 رسیدیم تهران.....البته با کلی قر و فر.....تو راه راحت 5-6 بار وایسادیم......

چــه مسافرت توپـی....چـــه انرژی ای.....چـــه اتفاقـــی......مغزم کن فیکون شد......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 19 فروردين 1395برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

 



لحظه رفتنیست و خاطره ماندنیست........... تمام ادبیات عشق را به یک نگاه می فروختم ، اگر لحظه ای ماندنی بود و خاطره رفتنی .....


 

Memorabilia of my life 1
Beautiful & lovely Poems
Religion
Sentences of advice
Poems about Friend
Victory in this world and hereafter the shrine of Imam Hussein
Short Story
Memorabilia of my life 2
Memorabilia of my life 3
Advice of Devil
Memorabilia of my life 4
Memorabilia of my life 5
First love
Memorabilia of my life 6
Memorabilia of my life 7
Memorabilia of my life 8
Memorabilia of my life 9
New chapter of my life

 

 روزمره گی
 روز پنجشنبه 96.2.7
 گوشه از خاطرات اواخر فروردین 96
 سومین باری که با هم بودیم 96.1.23....
 دومین باری که با هم بودیم 1396.1.21
 نوروز 1396
 تولد 24 سالگی...95.11.23.....
 یکی از نشانه های دیوونگی...
 برای اولین بار 95.12.25
 روز چهارشنبه 95.7.28
 ماه رمضـــــان 95 (سفـــــر به مشـــهد و تبریــــــز)
 روز چهارشنبه 95.2.15
 نوروز 95
 جشـــن تولــد بیست و سه سالگیـــم
 نیو لوکیشن!
 امتحانات ترم آخر ......خرداد 94
 از 24 تا 26 اردیبهشت.....
 آخرین روز دانشگاه 94.2.23.................
 دو شب پرهیجان
 خانم ....... <3
 وقایع و اتفاقات3
 وقایع و اتفاقات2
 وقایع و اتفاقات
 دیدارررررر هایم با عوووشقم در ایام تعطیلات....
 همینجوری.....
 شنبه شب...93.12.16.........
 روز سه شنبه 93.12.5.......روز مهندس و روز پرستار مبارک!
 سپیده.....!
 روز چهارشنبه 93.11.29.....اولین جلسه تو ترم 8......
 93.11.29.....روز عشق ایرانی مبارک!....
 همین الان یهویی بس که دلم گرفته بود......سه شنبه 8 شب 93.11.28....
 روز شنبه 93.11.25 .....دیدن سپیده برای سومین بار در سال 93......
 بامداد شنبه 93.11.25 ساعت 12:30 تا 1......
 23 بهمن 93..............پنج شنبه!
 عالـــــــــــــی
 این 10 روز
 خنده......دی.....
 یاد خاطرات.....93.11.10 ....آخره شب روزه جمعه.......
 این چن وقت.....
 وااااااااای آخره خنده س.......93.10.10........
 بازم یاده تو آجی گُلی......<3.....
 یه خاطره خیــــــلی خوووووووب <3 <3 <3.....93.10.3 تا 93.10.5.......
 هفته آخر دانشگاه در ترم 7
 از اینور اونور
 دو روزه دانشگاه
 دلم برات تنگ شده........یکشنبه 93.9.2 ساعت 22:30.........
 بازم دانشگاه.....
 شب 93.8.25........
 این روزا.........

 

مهر 1396
ارديبهشت 1396
فروردين 1396
اسفند 1395
بهمن 1395
مهر 1395
تير 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
تير 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390
تير 1390
خرداد 1390
ارديبهشت 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389

 

Desert Rose

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فروزنده ماه و ناهید و مهر و آدرس solarvenus.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دانلود نرم افزار max plus
سامانه انتگرال گیری آنلاین
من و سپیده
computer
به امید غروب یاس و طلوع امید
یه وب مثل نویسنده اش
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 38
بازدید کل : 6793
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 149
تعداد آنلاین : 1



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 38
بازدید کل : 6793
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 149
تعداد آنلاین : 1
('http://LoxBlog.Com/fs/mouse/048.ani')}

<-PollName->

<-PollItems->

<-PollName->

<-PollItems->